,اثرآنلاین, بوروکراسی, تقسیمات کشوری, ساماندهی سیاسی فضا, مدیریت سیاسی, مشارکت سیاسی, نظام متمرکز
ایران اولین قلمرو سرزمینی ست که که از نظر سیاسی ساماندهی کرد نخستین بار این تجربه به زمان هخامنشیان و داریوش اول باز می گردد و قلمرو گسترده ی جغرافیایش را به ساتراپهایی (ایالات) که توسط “خشتراوپاون” اداره می شد تقسیم کرد بطور کلی سازماندهی سیاسی فضا در همه جای دنیا با چند هدف عمده صورت می گیرد ۱- حفظ تمامیت ارضی، همبستگی و بقای ملی۲- مشارکت گسترده ی عموم مردم در اداره ی امور خویش۳- بستر سازی به منظور بهره گیری اصولی تر و بهینه از قابلیت ها و امکانات نواحی و در نهایت توسعه ی همه جانبه ی محلی، منطقه ای و ملی،۴- تمرکز زدایی و تقویت عدالت منطقه ای و ….
کشورها عمدتا بر اساس شاخص ها و معیارهایی در مقیاس کلان و درون کشوری به تقسم سیاسی فضای سرزمینی می پردازند از جمله این معیارها عبارتست از پارمترهای ۱-جمعیتی، ۲- جغرافیایی و اقلیمی، ۳-همگنی های فرهنگی و طبیعی ۴- سبک زندگی و کارکرد نواحی ۵- حوزه ی نفوذ مکان ها ی مرکزی۶- ضرورت ها ی امنیتی و استراتژیکی که معمولا بر اساس تعدادی از این عوامل فرآیند سازماندهی سیاسی فضا انجام می شود.
سیستم ها ی مختلفی برای مدیریت سیاسی حکومت وجود دارد از آن جمله می توان به الگوی متمرکز تک ساخت، نظام حکومت ناحیه ای، نظام حکومتی فدرال و…. اشاره کرد درحال حاضر بیش از ۱۲۰ کشور دنیا با طیفی از حداقل و حداکثر تمرکز، الگوی تقسیمات بسیط را انتخاب کرده اند البته الگوی حاکم بر ساماندهی کشور ما نیز بسیط تک هسته ای هست که به تعبیری می توان گفت به تقلید از نظام فرانسه بوده است. با توجه به موقعیت ژئوپلیتیکی ایران و عدم تجانس و همگنی فرهنگی، اجتماعی و جغرافیایی در طی دوره های مختلف تاریخی و بنا به ملاحضات سیاسی، امنیتی و بین المللی حاکمان وقت سعی کرده اند از سیستم های خاصی برای مدیریت سیاسی استفاده کنند و می توان گفت که به مرور و کسب تجربیاتی در هر دوره تکامل یافته و ماحصل آن الگوی حاکم است که در زمان حکومت پهلوی اول بر اساس تهدیدات سیاسی و امنیتی و بین المللی از خودمختاری واحدها کاسته و نظام یکپارچه ی سیاسی و به شدت متمرکزی اتخاذ شد اما پس از انقلاب اسلامی تغییراتی در آن صورت گرفت. در دوره صفوی عناصر اصلی تقسیمات کشوری شامل ایالت، ولایت، بلوک و قصبه بود که معادل الگوی جدید استان، شهرستان، بخش و دهستان کنونی بوده است معمولا در این شکل از سازماندهی تنها یک مرکز و هسته ی اصلی وجود دارد و قدرت سیاسی و اجرایی در راس هرم قرار دارد که تدریجا از آنجا به سطوح و رده های ساختی پایین تر حکومت اعم از ستادی و اجرایی تزریق می شود. همچنین واحد سیاسی خرد در اختیارات و قدرت تصمیم گیری تابع نوع دولت و سیستم سیاسی ملی ست. این شکل از الگوی تقسیمات کشوری به شدت با دستورات و قوانین دولت مرکزی پیوند دارد و الگوی پیچیده ای از بوروکراسی اداری و سیستم مدیریتی ناصحیح را در کلیه سطوح کشور ایجاد و استعداد ها و مشارکت عمومی را تضعیف می کند. در یادداشت های بعدی راهکارهای برون رفت از چالش های موجود را با مصادیق عینی بررسی خواهیم کرد.
کلمات کلیدی: نظام متمرکز، تقسیمات کشوری، مدیریت سیاسی ، ساماندهی سیاسی فضا، بوروکراسی، مشارکت سیاسی
نویسنده: مژگان قانع، کارشناس ارشد جغرافیای سیاسی و ژئوپلیتیک
منابع مورد مطالعه: جغرافیای سیاسی ایران نوشته ی دکتر محمدرضا حافظ نیا و سازماندهی سیاسی فضا نوشته ی دکتر زهرا احمدی پور، قاسم قنبری و قاسم کرمی