با اشک برای آخرین بار بایست
مرگ آمده سرباز خبردار بایست
دیگر کم کم دارد باورمان می شود که بی توجهی به ارزش جان انسان های بی گناه جزئی از تبار ماست و سکوت در برابر اتفاقاتی که دل ده ها نفر از هموطنانمان را به درد آورده کار همیشگی برخی شده است . کم اتفاقی نبود گروهانی که رفت آموزشی و نفر برگشت می دانی غذای گرم پخته شده چند مادر بر روی اجاق از فراق فرزندش یخ کرد؟ می دانی چند دختر رخت بخت سفیدشان سیاه شد؟می دانی چند پدر پیر از این پس دست به دیوار راه می روند ؟ چون عصای دست روزهای سخت آنان در ته دره جان باخت و آیا کسانی که نمی دانند با کسانی که می دانند برابرند؟ این ۱۹فرزند این سرزمین بودند که قیمت و ارزش آنها خیلی بالاتر از فیش های حقوقی ۷۰هزارتومنی آنهاست اما ما چون همیشه در این امنیت و آسایش به سربرده ایم عادت کرده ایم که سربازانمان بر سر دیده بانی های مرزها و گوشه گوشه این خاک نگهبانی دهند و ما بی خیال از سختی های آنان پست های دابسمش این و آن را لایک کنیم و در خبرهایمان از تولید بزرگ ترین کدو در تایوان بگوییم بد نیست کمی به خود بیاییم و نسبت به پیرامون خود و انسانهایی که برادر و خواهر دینی ما هستند و در خاک خودمان زندگی می کنند بی اهمیت نبوده و تسکینی بر درد داغداران باشیم نه نمکی بر روی زخم….
فلاح