حکایت چیست که همه ما انتظار داریم بقیه حقوق ما را رعایت کنند اما وقتی نوبت به خودمان که می رسد حرف از ازادی می زنیم
به قول یک ضرب المثل معروف ازادی ما وقتی شروع می شود که ازادی دیگران تمام شود.
برای مثال موقع ورود به مترو انگار مسابقه ای بین مسافران است که همه بدون رعایت هیچ قاعده ای فقط سعی دارند هرچه سریعتر داخل شوند و اگر هم صندلی خالی نصیبشان شد که بهتر
یا برای مثال در ترافیک های سطح شهر وقتی کاری به زعم خودمان برای چنددقیقه داریم ماشین خود را در محلی نامناسب و به صورت دوبله یاحتی سوبله پارک میکنیم بدون توجه به انکه این کار ما موجب ایجادترافیک می شود و برای دیگران موجب اذیت می شود.
یا در مثالی دیگر هنگام ترافیک های شهر ی همین که یک جای خالی حتی به اندازه یک خودرو میبینیم سریع تغییرمسیر میدهیم که جلو تر بیفتیم بدون انکه به این موضوعددقت کنیم که بقیه نیز بهمین شکل ممکن است بیندیشن و این موضوع موجب ترافیک مضاعف می شود در حالی که اگر هر کس قانون را رعایت کند عملا یا ترافیکی شکل نمی گیرد یا در صورتی هم که
به دلیل دیگری ترافیک باشد با رعایت کردن حقوق دیگران می توان سریعتر ان ترافیک را رد کرد.
این مثال ها موارد کوچکی از مشکلات روزمره ما هستند که می توان به موارد بسیار دیگری تعمیمشان داد اما راهکار چیست؟
بهترین راهکار رعایت حقوق اعضای جامعه است اینکه به ازادی و حقوق دیگران احترام بگذاریم تا بتوانیم جامعه متمدنی را بسازیم.
علیرضا عبادالهی